ایرانشناسی و گردشگری

خدمات و مطالب ایرانشناسی و گردشگری

ایرانشناسی و گردشگری

خدمات و مطالب ایرانشناسی و گردشگری

نگاهی کوتاه به استان گلستان

 

استان زیبا و باصفای گلستان در شمال خاوری ایران واقع شده و محل سکونت یکی از بزرگ ترین و با سابقه ترین عشایر منطقه شمال خاوری ایران (ایل ترکمن) است. استان گلستان یکی از قطب های اقتصادی مهم کشور در زمینه کشاورزی، دام داری و صنایع وابسته به آن ها بوده و از معادن و صنایع با ارزشی نیز برخوردار است. پارک ملی گلستان که بزرگ ترین و با ارزش ترین پارک ایران است، درمحدوده این استان واقع شده و جنگل های خزری درمحدوده این استان به پایان می رسد. استان گلستان با دریای خزر ساحل دارد و از مواهب طبیعی چون سواحل دریا، جنگل های زیبا، کشتزارهای پررونق و باصفا و باغ های مطلوب برخوردار است. انواع جاذبه های طبیعی چون کوه، دریا، جنگل، آبشار، رودخانه، چشمه وانواع گونه های جانوری دراین استان قابل دسترسی و مشاهده است. به لحاظ این که این استان محل زندگی عشایر ترکمن ایران بوده، از جاذبه های متعدد اجتماعی چون جلوه های عشایر کوچ رو و آداب و رسوم حاکم بر آن ها، موسیقی سنتی و خاص منطقه به همراه انواع جشن ها و آیین ها برخوردار است. این استان هم چنین در مسیر عبوری زایرین بارگاه مقدس حضرت امام رضا(ع) قرارگرفته و موقعیت ترانزیتی این استان در کنار جاذبه های اکوتوریستی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آن؛ استان گلستان را در ردیف یکی از پر توان ترین مناطق ایران در زمینه جهانگردی قرار داده است. به روایت تاریخ ، دین اسلام در اوایل قرن دوم هجری جایگزین دین مزدیسنا در طبرستان شده است . اکنون بیشتر ساکنان منطقه شیعه مذهب اند ؛ ولی در ناحیة ترکمن نشین گنبد و گرگان که در مجاورت با نواحی ترکمن نشین آسیای میانه قرار دارد اکثر اهالی سنی حنفی هستند . در استان گلستان ، اغلب گرگانی ها به زبان فارسی روان سخن می گویند . هر چند که در گذشته آنان زبان مخصوص به خود داشتند ، امابه مرور زمان ، این زبان به فراموشی سپرده شد . البته در قدیم دشت گرگان سرزمین مستقلی به شمار می رفته ولی چون در بین دو منطقة مازندران و خراسان واقع شده بود فرهنگ و زبانش از آن ها تاثیراتی هم گرفته است . در ترکمانان نیز زبان ترکمنی رایج است .
مکان های دیدنی و تاریخی
جاذبه های طبیعی استان گلستان عبارتند از: پارک ملی گلستان، تالاب گمیشان، پناه گاه حیات وحش میان کاله، آبشارلو، آبشار شیرآباد، آبشارباران کوه، آبشار زیارت، آبشار کبودوال، پارک جنگلی دلند، پارک جنگلی قرق، جزیره آشوراده، منطقه جنگلی نهارخوران و منطقه حفاظت شده جهان نما.
بناهای تاریخی و دیدنی این استان نیز عبارتند از: مسجد جامع، آرامگاه مختوم قلی فراغلی، امام زاده روشن، پل آقا قلا، امام زاده نور (اسحاق)، امام زاده هندیجان، بازار قدیمی، برج رادکان باختری، پنج شنبه بازار قلا، تورنگ تپه، جمعه بازارگرگان، جمعه بازار گنبد، دوشنبه بازارترکمن، سد اسکندری (دیوار دفاعی)، قلعه ماران، کاخ اختصاصی، کاخ شاهین، کاخ آغا محمد خان، مدرسه سردار، مدرسه دارالشفاء، مسجد گلشن، مسجد امام حسن عسگری (ع)، مسجد و مدرسه کریم آبشار، موزه گرگان و میل گنبد قابوس.
جاذبه های طبیعی و تاریخی بالا به همراه جلوه های زندگی مردم و عشایر منطقه که دیدنی های جذاب استان گلستان هستند در مجموع این منطقه را از توان بالای گردشگری برخوردار کرده است.
صنایع و معادن
صنایع استان گلستان به دو بخش صنعتی و دستی تقسیم می شوند.مهم ترین صنایع دستی استان گلستان شامل قالی و قالیچه، پشتی های ترکمن، جاجیم های کوهستانی و صنایع دستی روستایی است. از مهم ترین صنایع کارخانه ای می توان به کارخانه پنبه پاک کنی، آرد، نئوپان، قند، کنسرو، فیبرعایق، شیر پاستوریزه و مجموعه ای از کارگاه های ساخت ماشین آلات کشاورزی اشاره کرد.
کشاورزی و دام داری
گلستان یکی از قطب های اقتصادی مهم کشور در زمینه کشاورزی، دامداری و صنایع وابسته به آن ها است. در این منطقه، شهر گرگان نقش مرکزیت اداری و بازرگانی دارد و جریان توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی استان را هدایت می کند. مهم ترین محصولات کشاورزی استان گلستان عبارتند از پنبه، گندم، جو، دانه های روغنی (سویا و آفتابگردان)، و سیب زمینی. هم چنین باغ های سیب، آلو، قطره طلا و مرکبات به فراوانی در این منطقه وجود دارند. دام داری نیز در کنار کشاورزی گسترش یافته و پرورش گاو بیش تر در کوه پایه های جنوبی و پرورش گوسفند و بز بیش تر در اراضی جلگه ای و مرتفع رواج دارد. پرورش زنبور عسل، به علت شرایط مساعد گیاهی و اقلیمی درنواحی کوه پایه ای و کوهستانی رواج و توسعه یافته و مراکز متعددی را به خود اختصاص داده است. تولید عسل در این استان به خصوص در شهرستان گرگان، قسمتی از احتیاجات منطقه را تامین می کند. با توجه به شرایط آب و هوایی مناسب و رویش درختان توت، پرورش کرم ابریشم از گذشته های دور در این استان رواج داشته است. به طوری که در شهرستآن های گنبد و مینودشت پرورش کرم ابریشم از اهمیت خاصی برخوردار است.
وجه تسمیه و پیشینه تاریخی
استان گلستان نام خود را از گرگان به گلستان تغییر داده و به نظر می رسد به علت آبادانی و صفای طبیعی این منطقه؛ نام گلستان به آن داده شده است. استان گلستان محل سکونت اقوام ترکمن است که بخش دیگری از این ایل بزرگ نیز در جمهوری ترکمنستان زندگی می کنند.
نام ترکمن نخستین بار در دایره المعارف چینی قرن هشتم میلادی آمده است. هم چنین ترکمن را نام قومی از اقوام زرد پوست ترک زبان دانسته اند که از چندین هزار سال پیش در شمال دریاچه «ایسیک گول» (بالخاش) در شمال مغولستان زندگی می کرده اند. نویسندگان ایران برای نخستین بار در قرن پنجم هجری قمری به قومی ترک نژاد به نام ترک یا ترکمانان که در آسیای مرکزی ساکن بوده اند، اشاره می کنند.
طوایف ترکمن «گوگلان»، «یمرلی» و «آل علی» در جلگه های «کوپت داغ» و بعدا «ساریق» ها، «ارساری» ها و «سالر» ها در اطراف قوچان و بجنورد از شهرهای خراسان سکنی گزیدند و «یموت» ها به سمت شمال خراسان و رود اترک روی آورده و در قرن شانزدهم میلادی، طوایف ترکمن تمام ساحل خاوری خزر تا گرگان را تصرف کردند. در سال های بعد که از اقتدار شاهان ایران و خوانین کاسته شد، ترکمن ها به تردیج سلطه خود را به طرف خاور تا مرو گسترش دادند. بدین گونه این سرزمین در طی چند قرن پهنه تاخت و تاز طوایف غز شده و توده های وسیع آن ها همراه مغول ها به ایران آمدند. با لشکرکشی تیمور به ایران و دیگر کشورهای مجاور، به همراه دیگر ایلات جا به جا شدند و با گذشتن از این سرزمین، بار دیگر همراه صفویه به ایران بازگشتند. پس از تیمور، سلسله های ترکمانان «قراقویونلو» وسپس «آق قویونلو» به عنوان نیرومند ترین گروه ها به ترتیب در باختر و شمال ایران و سپس در ایران مرکزی و جنوبی ظهور کردند.
در زمان صفویه، شاه عباس صفوی برای حفظ ایالات خاوری از تاخت و تاز ترکمن ها و ازبکان، کردهای جنگ جو را از ولایات باختری به این سامان کوچ داد و پنج ولایت کرد نشین در امتداد کلیه مرزها از استرآباد تا چناران به وجود آورد. اما کوچ کرد ها مانع تاخت و تاز ترکمنان نشد چرا که آن ها حریفانی هم زور بودند و هیچ یک از طرفین نمی توانستند به فتح نهایی دست یابند و این خطه هم چنان درگیر هرج و مرج باقی ماند. با وقوع جنگ های بین قبیله ای از یک سو و یورش خان های بخارا و خیوه از سوی دیگر، آشوب مناطق ترکمن نشین را فرا گرفت. این منازعات همراه با فشارهای امپراطوری روسیه به ویژه در مرزهای جنوب باختری، سبب افزایش سیل مهاجرت ترکمن ها به نواحی رود گرگان شد و این مهاجرت منجر به جنگ هایی بین ساکنان قبلی این نواحی با مهاجمان شد. براثر فشار طوایف یموت که به تازگی به این نواحی آمده بودند، طوایف گوگلان به سمت کوه های گلی داغ رانده شدند. باوجود مخالفت و نزاع بین ترکمن ها و همسایه های آن ها، ترکمن ها به تدریج تا قره سو و شمال خراسان را به تصرف خویش درآوردند. این طوایف که دربیش تر اوقات نقش مهمی در تعیین و تغییر حکومت های وقت ایفا می کردند، به سبب شیوه معیشت عشایری (دام داری و کوچ )، دراندک زمانی به مهاجمینی تبدیل می شدند که هر حاکمیتی ناگزیراز مقابله با آن ها می شد. ماموران سلسله قاجار که خود به کمک عشایر، به ویژه ترکمنان به حاکمیت رسیده بودند، با دست آویز قرار دادن شکایت مردم، بر ترکمن های یک جا نشین ظلم و ستم روا می داشتند. جنگ مرو بزرگ ترین حادثه سیاسی در تاریخ ترکمن ها در عصر قاجار به سال 1276 هجری قمری است. تمایل دولت روس به تصرف خانات خیوه، بخارا و نیز تحریکات انگلیس در افغانستان و لشکرکشی دولت ایران به منظور گرفتن مالیات و خراج از ترکمن ها را می توان از جمله دلایل شروع این جنگ دانست. ترکمن ها که قادر به پرداخت خراج نبودند به کمک خان خیوه ارتش قاجار را شکست دادند. در نتیجه از نفوذ دولت ایران بیش از پیش کاسته شد و این نواحی تحت تسلط ترکمن ها باقی ماند و تا مدت ها بعد از این واقعه، خان نشین های خیوه به همراهی ترکمن ها تا ناحیه خراسان می تاختند و پس از غارت شهرهای این نواحی، مردم زیادی را به اسارت می گرفتند. این تهاجمات را عباس میرزا قاجار با آزاد کردن تعداد زیادی اسیر ایرانی از چنگ ترکمن ها و به اسیری بردن عده زیادی از آن ها پاسخ داد.
این لشگرکشی دولت مرکزی که با خون ریزی توام بود به آرامش نسبی در منطقه منجر شد. پیش از آن که قرن نوزدهم پایان یابد، آخرین تزارهای روس با فتح تاشکند، بخارا، خان نشین خیوه و فرغانه، خان نشین های آسیای میانه را خراج گزار روسیه کردند و تنها بخشی از سرزمین ترکمن ها در کنار مرز ایران باقی ماند. در این زمان دولت روسیه طوایف یموت را که عمده ترین نیروی ترکمن ها محسوب می شد، با دست آویز تامین امنیت راه های تجاری سرکوب کرد. با شکست بزرگ ترکمن در سال 1300 هـ . ق، آخرین نقطه ترکمنستان و بقیه نواحی شمال خراسان (از دریای خزر تا رود تجن) به امپراطوری روسیه اضافه شد. امضا قرارداد تحدید مرز آخال (1301 هـ . ق) بین دولتین ایران و روس، مرز میان دو کشور را از روی نشانه های جغرافیایی تعیین کرد و زندگی ترکمن ها را که در آن هنگام در دو طرف مرز به امر کوچ مشغول بودند، مختل نمود.
با تحدید مرزها، ترکمنان حالت مردمی را یافتند که به دو دولت مالیات می دادند و در یک سو بخشی از خانواده و در سوی دیگر احشام و چوپانان ترکمنی زندگی می کردند. ترکمن ها که نمی خواستند مالیاتی به دولت روسیه بپردازند به ایران مهاجرت نمودند، اما دراین جا نیز با حکومت ایران که مایل به جمع آوری مالیات و محدود کردن قدرت نظامی و پایان دادن به اغتشاشات ترکمن ها بود، مواجه شدند. با این همه، گرچه پس از تحدید مرزها، ترکمن های اترک و گرگان رسما ایرانی محسوب می شدند، اما چنین می گفتند که هیچ ایرانی از مرز قلمرو آنان نمی گذرد، مگر این که ریسمانی به گردن داشته باشد.
درعرصه نبرد مشروطه خواهان و مستبدان، ترکمانان در صف مستبدان و مخالفین مشروطه قرار گرفتند و به غارت شهرها و روستاهای طرف دار انقلاب پرداختند. محمد علی میرزا- پادشاه قاجار- که بر ضد مجلس و مشروطه دست به کودتا زده بود، پس از برکناری، در میان ترکمن ها هم دستانی یافت و آن ها نیز به امید غارت و گسترش نفوذ خود به ولایات هم جوار، با او همراه شدند که با شکست ترکمن ها و پیروزی قوای مجاهدین مشروطه خواه، ترکمن ها به سرزمین های محل سکنای خود عقب نشینی کردند.
در دسامبر 1916 میلادی، سپاهیان روس با آتش و شمشیر در ادامه تعقیب ترکمن های ساکن آسیای میانه که دست به شورش زده بودند، از ولایت استر آباد گذشته و بی رحمانه یموت ها و زنان و کودکانشان را سرکوب کردند. حکومت ایران که قادر به برخورد با این مداخله نظامی روسیه نبود، درمقابل تصرف این نواحی و نیز برخوردهای نظامی عکس العمل نشان نداد و این نواحی عملا به دست روس ها افتاد.
پس از انقلاب اکتبر(1917. م) در روسیه، حکومت شوروی در سال (1918. م) سپاهیان روس را از ایران خارج کرد و مناطق اشغالی را به دولت ایران باز گرداند. ترکمن ها را در درازای تاریخ سراسر جنگ و ستیز، از آن هنگام که در متن های تاریخی برای نخستین بار نام آن ها ذکر شده، همه حکومت ها (حتی آن ها که خود ترکمن بودند) پس از به قدرت رسیدن سرکوب کرده اند. آن ها سال ها بین دو مرز ایران و شوروی سابق در حال رفت و آمد بودند و عملا در تابعیت هیچ کدام قرار نداشتند، گاه خراج گذار این دولت ها بودند و گاه مردم ساکن آن نواحی را غارت کرده و آنان را به عنوان برده خرید و فروش می کردند. ترکمن ها در میان خود نیز با دشمنی، جنگ و ستیز پایان ناپذیری بر سر چراگاه روبرو بودند. چنان که دشمنی بین آتابای ها و گوگلان ها، آتابای ها و جعفربای ها، تکه ها با گوگلان ها و …. پایان ناپذیر به نظر می رسید. این منازعات تا زمانی که اقدامات حکومت ایران یعنی گسیل ارتش به سوی ترکمن های یموت و گوکلان در سال 1303 هـ . ش به آخرین شورش ترکمن ها انجامید، ادامه داشت.
در این شورش، ترکمن ها در پی کسب استقلال سرزمین های ترکمن نشین بودند، که این امر به اتحاد تمامی قبایل ترکمن (یموت و گوکلان) منجر شده بود. از آن رو قبایل ترکمن که قرن ها بر سر آب و مرتع دام با یک دیگر درگیر بودند، دشمنی را کنار نهادند و به منظور ایجاد خود مختاری در نواحی ترکمن نشین، به نفاق بین ایل ها و طوایف پایان دادند. با این همه، با وجود قدرت نظامی قابل توجه ترکمن ها، دولت مرکزی ایران در سال 1304 هـ . ش با روش های مختلف و حمله نظامی و استفاده از سلاح های مدرن و تحریم اقتصادی، آن ها را سرکوب کرد. عده ای ازسران شورشی اعدام شدند و گروهی به آن سوی مرزها گریختند. حکومت مرکزی سرکوب خود را با سوزاندن آلاچیق ها و تخته قاپو کردن ترکمن ها تسریع کرد. گرچه با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین و تضعیف دولت مرکزی، فرصتی کوتاه به دست آمد و گروهی از ترکمن ها نیز به زندگی کوچ نشینی روی آوردند، اما دوران آن کوتاه بود و با قدرت گیری مجدد دولت پایان گرفت. سرانجام فشارهای حکومت بر ترکمنان تعدیل یافت و به سبب جاذبه های اقتصادی و کشاورزی بعد از اصلاحات ارضی (سال 1341 هـ . ش)، گروهی از ترکمن ها به کشت و زرع و عده ای به شهرها روی آوردند. این قوم هم اکنون در صلح و صفا در محدوده استان گلستان زندگی می کنند و بیش تر آن ها یک جا نشین شده اند.
عشایر
عشایر گلستانی را به طور عمده می توان در دو نوع عشایر کوچنده ( اکراد شمال خراسان ) و عشایر نیمه کوچنده ( ترکمن ها ) دسته بندی کرد . قلمرو زیستی این عشایر ، حدود 3500 هزار کیلومتر مربع از مراتع بخش های داشلی برون و مراوه تپه از شهرتان گنبد و مینودشت را در بر می گیرد .عشایر کوچنده : عشایر کرد شمال خراسان به عنوان عشایر نیمه کوچنده استان به شمار می‌روند . آن ها از بقایای ایل بزرگ زغفرانلو هستند که در زمان شاه عباس صفوی در سال 1000 ه.ق از غرب ایران به مناطق شمال خراسان کوچانده شده اند . عشایر کرد شمال خراسان عمدتاً از شهرستان های بجنورد ، شیروان ، قوچان و اسفراین هستند که همه ساله مدت شش ماه از سال را در مناطق قشلاقی این استان به سر می برند . آن ها در زمان کوچ از سه راه ایلواه عشایر شلمی ، فاز انقابه و خشتلی وارد استان گلستان می‌شوند . امروزه نیز عشایر کوچندة کرد . دارای ایل به معنای واقعی نبوده بلکه به صورت طوایف مستقلی درآمده اند . در آخرین سرشماری عشایر کوچنده در سال 1366 تعداد هیجده طایفة مستقل با 1601 خانواده و 10306 نفر جمعیت در مناطق قش استان سرشماری گردیده اند . از مهم ترین و پرجمعیت ترین طوایف می توان از طوایف : قهرمانلو ، بریمانلو ، ملیانلو ، قلیانلو ، باچکانلو ، طائلو ، سیمکانلو ، کاوانلو ، ناملو نام برد .عشایر نیمه کوچنده : دست دیگر از عشایر استان ، عشایر ترکمن هستند که به صورت استانی کوچ کرده و جزو عشایر نیمه کوچنده به شمار می‌روند . ترکمن ها از دیر باز مردمانی کوچ نشین بوده اند که بخش عمده ای از جمعیت آن ها در طی زمان و بر اثر جریانات مختلف تاریخی و فشار حکومت های گذشته به تدریج اسکان یافته اند . با این وجود امروزه شمار قابل توجهی از آن ها در بخش شرقی استان به رمه گردانی و کوچ روی می پردازند . عشایر درون کوچ ، از طوایف و تیره های دو ایل یموت و گوکلانند . هر چند که در آخرین سرشماری ، عشایر کوچنده ترکمن ، به عنوان عشایر لحاظ نگردیده اند ، ولی در حال حاضر اداره کل امور عشایر استان ، تعداد 1200 خانوار از این عشایر را با جمعیتی بالغ بر 11000 نفر در قالب 4 شرکت تعاونی عشایری تحت پوشش خدمت رسانی خود قرار داده است .
آداب و رسوم
استان گلستان با داشتن تاریخ کهن پنج هزار ساله و سکونت اقوام مختلفی چون فارس ، ترکمن ، ارامنه ، کرد ، بلوچ ، عرب و ... از تنوع قومی و فرهنگی خاصی برخوردار است به گونه ای که می شود چنین پنداشت استان گلستان خود ایرانی کوچک است این اقوام با این که هر یک ، فرهنگی ویژه به خود را دارا هستند ، سالیان سال است که به آداب و رسومی که برخی از آن ها مشترک بین این اقوام و برخی و برخی هم ویژة گروهی از آنان است .عید باستانی نوروز : این عید یکی از اعیاد باستانی و برجستة ایرانیان است که از گذشته ای دور تا به اکنون با مراسمی خاص برگزار شده است . در استان گلستان نیز از اوایل اسفند در برخی از نواحی گروه دو نفرة نوروزخوانان اشعاری را که به مناسبت فرارسیدن عید نوروز سروده شده می‌خوانند و از صاحبان منازل مژدگانی می‌گیرند . مردم مژدگانی دادن را شگون دانسته و مقدم آن ها را به عنوان پیام آوران بهار گرامی می‌دارند . در آخرین چهارشنبه هر سال هم با شادی به استقبال نوروز رفته و با روشن کردن آتش در چند نقطه و پریدن از روی آن را جشن می‌گیرند . همة گلستانی ها با هر قومیتی که دارند با پوشیدن لباس های نو و پهن کردن سفرة هفت سین در تعطیلات نوروز به دیدار یکدیگر می‌روند در روز سیزدهم نیز آن ها به دامن طبیعت رفته و نحسی سیزده باسیر در طبیعت از بین می برند .
عید قربان
این عید ، عیدی بزرگ برای مسلمانان است . در این عید ، ترکمن ها خانه های خود را آراسته و تزیین می نمایند . بهترین لباس های خود را پوشیده و شیرینی های گوناگون را فراهم می نمایند و چشم به راه مهمان می نشینند . این رسم ، به مانند عید نوروز باستانی ایرانیان است . در گذشته ، ترکمن ها تنها خوراک های گوناگونی را از گوشت پخته و آن ها را برای همسایگانشان می‌فرستادند و سال خوب و پربرکتی برای آنان آرزو می کردند . هم چنین در عید قربان پسران و دختران بیشتر از معمول به بازی می‌پردازند . از جمله این که تعدادی پسر و دختر در جایی گرد هم می ایند و با چند چوب و ریسمان ، تابی را که در اصطلاح محلی به آن سنجق می‌گویند . درست کرده و تاب می‌خورند و به دید و بازدید یکدیگر می‌روند . مردم توانگر فارس زبان استان گلستان هم قربانی کرده و این روز را جشن می‌گیرند .
ماه مبارک رمضان و عید فطر
ترکمن ها چند روز پیش از فرارسیدن این ماه گوسفند می کشند و همسایگان و خویشاوندان را برای تناول فرا می‌خوانند .
جشن شصت و سه سالگی
در بین مردم ترکمن مرسوم است که هر یک از مردان که به سن شصت و سه سالگی می رسد به پاس بزرگداشت شصت و سه سال زندگی حضرت محمد (ص) جشنی را به پا می‌دارد . این جشن که به زبان ترکمنی بدان آق قویون ( گوسفند سفید ) می‌گویند . با توجه به وضع مالی شخص برگزار کننده ممکن است مفضل یا مختصر باشد . حداقل این که باید با غذای مختصری آب گوشت از مدعوین پذیرایی شود و اگر هم صاحب جشن توانایی مالی داشت یک یا دو بره و گوسفند سفید یا بز را ذبح کرده و در میان خانواده ها تقسیم می‌کند . و گاه ممکن است مراسم کشتی و مسابقه اسب سواری هم ترتیب دهند . در مراسم کشتی گیری ، روستائیان دور دست نیز شرکت می کنند . به برندگان این مسابقات ، از طرف صاحب جشن یا خویشاوندان نزدیک او ، پول نقد یا پارچه و پیراهن به عنوان جایزه می دهند . ناگفته نماند که ترکمن ها در سفید بودن بز و یا گوسفندانی که برای این جشن قربانی می‌شود ، اصرار نمی ورزند .
رقص خنجر
در این رقص که با حرکات متهورانه ای هم همراه است ، ابتدا جوانان ترکمن لباس های سنتی خود را پوشیده به دور هم حلقه زده و دست به گردن یکدیگر می اندازند . بعد شمشیر دار در میان قرار گرفته و ذکر خوانده می‌شود . تعداد خاصی در عدد ذکرخوانان مطرح نبوده و گاه شش و گاه هشت نفر یابیشتر در میان می‌آیند و به ذکرخوانی می‌پردازند . این رقص زیبا که سراسر هیجان ، حرکات و فریاد است آن قدر ادامه پیدا می‌کند تا یکی از افراد از شدت التهاب غش کند و بیفتد . سپس شمشیردار به گوش او غزلیاتی می‌خواند تا به هوش آید .

موقعیت موزه - کاخ موزه - بنا نوع آثار تلفن ایام تعطیل گشایش (قدمت) نشانی
استان شهر شماره کد
گلستان گرگان موزه گرگان باستان شناسی و مردم شناسی، سنگ نبشته 2222606 0171 -- 1367 میدان شهداء ، خ امامزاده عبداله
" گنبد قابوس میل گنبد اثر تاریخی 2227887 0172 -- 1377 (403-366 هـ.ق) پارک شهر


نقشه استان گلستان

نگاهی کوتاه به استان آذر بایجان غربی

 

استان آذربایجان غربی از نظر طبیعی و تاریخی از مناطق برجسته ایران است. پیشینه تاریخی و سابقه کهن فرهنگی استان؛ سبب وجود اماکن تاریخی، مذهبی و فرهنگی بسیاری درمنطقه شده است. آذربایجان را با توجه به پیشینه تاریخی کهن اش، در زبان های مختلف به نام های گوناگون کمابیش مشابهی نامیده شده است. آذربایجان غربی از نظر جغرافیایی بین 35 درجه و 58 دقیقه تا 39 درجه و 47 دقیقه پهنای شمالی و 44 درجه و 2 دقیقه تا 47 درجه و 23 دقیقه درازای خاوری قرار گرفته است. این منطقه یکی از مناطق مستعد کشاورزی و هم چنین یکی از کانون های مهم صنایع دستی ایران است. صنایع استان آذربایجان غربی در زمینه های مواد معدنی و مواد اولیه موجود دراستان بر پا شده اند. دراین استان انواع فرش، گلیم، ‌‌پارچه های دستی و صنایع چوبی تزیینی تولید می شود و علاوه بر آن کارگاه های مختلف صنعتی نیز درسطح استان مشغول به کارهستند. پیشینه تاریخی و سابقه کهن فرهنگی استان؛ سبب وجود اماکن تاریخی، مذهبی و فرهنگی بسیاری در منطقه شده و جاذبه های گردشگری منطقه را افزون نموده است. برخی از جاذبه های طبیعی این منطقه نیز از ویژه گی های منحصر به فردی برخوردارند که در مجموع همراه با جاذبه های تاریخی, فرهنگی و اجتماعی‏, دیدنی های منطقه آذربایجان غربی را تشکیل می دهند.

مکان های دیدنی و تاریخی
استان آذربایجان غربی از نظر طبیعی و تاریخی از مناطق برجسته ایران است. وضعیت اقلیمی، زمین شناسی و توپوگرافی استان باعث ایجاد عارضه های طبیعی بسیاری در آن شده است که برخی از آن ها دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند. برخی از جاذبه های طبیعی این استان عبارتند از: دریاچه ارومیه که شورترین و بزرگ ترین دریاچه داخلی ایران و بزرگ ترین آبگیر دایمی آسیای باختری است، جزایر داخلی دریاچه ارومیه که زیستگاه نادرترین پرندگان هستند، پارک ملی دریاچه ارومیه که یکی از 59 منطقه ذخایر طبیعی جهان و دارای لوح مخصوص پارک ها است، مناطق حفاظت شده حیات وحش و چشمه های متعدد آب گرم که بیش تر خاصیت درمانی دارند، تالاب ها، رودخانه ها، آبشارها و غارهای مختلف از جمله غار معروف کرفتو.پیشینه تاریخی و سابقه کهن فرهنگی استان؛ سبب وجود جاذبه های تاریخی, جاذبه های اجتماعی و فرهنگی بسیاری در منطقه شده است. مکان های تاریخی و مذهبی موجود در استان؛ گویای بخشی از تاریخ مذهبی این منطقه است. مسجد جامع ارومیه از مسجدهای قدیمی استان به شمار می آید.
کلیساهای قدیمی زیادی نیز در سطح استان وجود دارند که از جاذبه های دیدنی آن به شمار می آیند. کلیسای مارقویا یکی از قدیمی ترین ابنیه مذهبی است و منسوب به حضرت قوما یکی از دوازده حواریون مسیح است. کلیسای قدیمی ماریوخنه و آتشکده آذرگشسب به همراه بازارهای قدیمی با سبک معماری خاص، تپه های باستانی که قدمت برخی از آن ها به هزاره های پیش از میلاد می رسد، شهرها و دهستان های تاریخی و قدیمی مانند تپه های باستانی روستای حسنلو، قلعه های تاریخی، پل های قدیمی، گورستان ها و قبور شعرا، عرفا و سیاست مداران که جزو مناطق دیدنی استان به شمار می آیند به همراه زندگی ایلی جذاب با صنایع دستی کم نظیر، در مجموع گویای توان بالای توریستی منطقه آذربایجان غربی هستند.
صنایع و معادن
صنایع استان آذربایجان غربی در زمینه های مواد معدنی و مواد اولیه موجود دراستان بر پا شده اند. معادن این استان شامل معادن مصالح و سنگ های ساختمانی، گرانیت، ‌تراورتن، نمک آبی، نمک سنگی، میکا، زرنیخ، تالک، خاک نسوز و پوکه معدنی است که هم اکنون بهره برداری می شوند. هم چنین ذخایری از مواد معدنی سرب, روی, طلا در تکاب، ذغال سنگ در میاندوآب و خاک نسوز در بوکان کشف شده و آماده بهره برداری می شوند. هم چنین اقداماتی جهت شناسایی معادن سیلیس و مواد معدنی فلزی و غیر فلزی در استان صورت گرفته است. استان آذربایجان غربی یکی از کانون های مهم صنایع دستی ایران است. دراین استان انواع فرش، گلیم، ‌‌پارچه های دستی و صنایع چوبی تزیینی تولید می شود و علاوه بر آن کارگاه های صابون سازی، شمع سازی و چاقوسازی نیز درسطح استان به کار مشغولند. از میان محصولات یاد شده, بافته های دستی و صنایع چوبی مانند انواع مجسمه های حیوانات‌، انواع وسایل بازی شطرنج، تخته نرد، جعبه و میز آرایش بانوان و انواع نقاشی روی چرم دارای معروفیت ملی است.

کشاورزی و دام داری
استان آذربایجان غربی یکی از مناطق مستعد کشاورزی در ایران است. با وجود این که این استان تنها 6/2 درصد مساحت ایران را در بر می گیرد، اما اراضی آن بیش از 6 درصد کل اراضی مزروعی کشور را شامل می شود. ویژه گی ها و خصوصیات طبیعی واقلیمی استان بر توان بالقوه کشاورزی منطقه افزوده است. گندم و جو و محصولات باغی چون سیب و انگور از جمله مهم ترین تولیدات کشاورزی استان آذربایجان غربی است. وجود ایلات و عشایر که تامین معیشت آن ها در درجه اول از طریق دام داری و در درجه دوم با کشاورزی انجام می گیرد؛ در رونق دام داری استان تأثیر به سزایی داشته است. استان آذربایجان غربی با توجه به وجود مراتع نسبتا خوب خود توانسته نقش مهمی را در دام داری کشور ایفا نماید. دام داری در این منطقه به صورت صنعتی و سنتی رواج دارد و امروزه گرایش به سمت واحد های صنعتی در این استان افزایش چشم گیری داشته است. این استان در زمینه پرورش طیور نیز دارای نقش فعالی است که این فعالیت نیز به صورت صنعتی و سنتی رواج دارد. هم چنین بیش از 250000 کندوی زنبور عسل که نزدیک به چهار پنجم آن ها مدرن هستند در سطح استان آذربایجان غربی به تولید عسل مشغولند. استان آذربایجان غربی در زمینه پرورش ماهی نیز فعال است و واحدهای متعدد استخر پرورش ماهی دراستان وجود دارد که به پرورش ماهیان گرم آبی و ماهیان سرد آبی اختصاص یافته اند. علاوه بر پرورش ماهی, صید ماهی نیز از سدهای ارس، مهاباد و سایر سدها، رودخانه ها و آبگیرهای طبیعی استان صورت می گیرد.

وجه تسمیه و پیشینه تاریخی
سرنوشت تاریخی آذربایجان شرقی و غربی و وجه تسمیه نام آن ها بسیارشبیه هم است. آذربایجان را با توجه به پیشینه تاریخی کهن اش، در زبان های مختلف به نام های گوناگون وکمابیش مشابهی نامیده اند. در فارسی میانه «آتورپاتکان»‌، در آثار کهن فارسی«آذربادگان»‌ یا «‌آذربایگان»، و در فارسی کنونی «آذربایجان» نامیده شده است. هم چنین در یونانی «آتروپاتنه»‌، در بیزانسی «آذربیگانون»، در ارمنی «آتراپاتاکان»، در سریانی «آذربایغان»‌ و در عربی «آذربیجان»‌ گفته اند. تاریخ باستانی آذربایجان با تاریخ قوم «ماد» درآمیخته است. قوم ماد پس از مهاجرت به ایران آرام آرام قسمت های غربی ایران از جمله آذربایجان را تصرف کرد. مقارن این ایام دولت هایی در اطراف آذربایجان وجود داشت که از آن جمله می توان به دولت «آشور» در شمال بین النهرین، دولت «هیئتی» در آسیای صغیر، دولت «اورارتو» در نواحی شمال و شمال غرب، اقوام «کادوسی» در شرق و «کاسی» ها در حوالی کوه های زاگرس اشاره کرد. بعد از تاسیس دولت ماد، آذربایجان به ماد کوچک (درمقابل ماد بزرگ) ‌معروف شد و مشتمل بر شهرهای قدیمی همدان، ری، ‌اصفهان و کرمانشاه بود. به عبارت دیگر ولایاتی که در قرون اولیه اسلامی به ناحیه‌ جبال و بعدها به عراق عجم معروف بودند را در بر می گرفت. بعد از حمله اسکندر مقدونی به ایران، ‌سرداری به نام «آتورپات» در آذربایجان از اشغال آن توسط یونانیان ممانعت به عمل آورد. از آن به بعد این سرزمین به نام آتورپاتکان معروف شد. آتورپات به پادشاهی رسید و آن ناحیه را مستقل اعلام نمود. در طول دوره‌ حکومت سلوکی ها، ناحیه آتورپاتکان هم چنان مستقل ماند و یونانیان و جانشینان اسکندر نتوانستند آداب و رسوم و تمدن یونانی را در آن محل اشاعه دهند. آذربایجان در این زمان پناهگاه زردشتیان و تکیه گاه فرهنگ ایرانی در مقابل فرهنگ یونانی شد. حکومت جانشینان آتورپات در آذربایجان در زمان اشکانیان نیز ادامه یافت و این منطقه توانست کماکان استقلال خود را حفظ کند.
اردشیر بابکان - مؤسس سلسله ساسانی – با استیلا برحکم رانان آذربایجان این منطقه را در زمره امپراتوری بزرگ ساسانی در آورد. در دوره ساسانی معمولاً‌ یکی از مرزبانان را به حکومت آذربایجان می گماردند. در اواخر آن دوره حکومت آذربایجان در دست خاندان «فرخ هرمزد»‌ بوده پایتخت آن « شیز»‌ یا «‌گنزب»‌ نام داشت که مطابق با ویرانه های لیلان در جنوب شرقی دریاچه ارومیه گزارش شده است. پس از فتح آذربایجان به دست اعراب، قبایل عرب از بصره، کوفه، شام و یمن برای سکونت به آن جا روی آورده با خرید زمین های وسیع، ‌‌کشاورزی را گسترش داده و افراد بومی را رعیت خود ساختند. امرای عرب برای حفظ زمین ها و احتمالاً‌ رعایای مسلمان خود، از حملات دیگر مردم آذربایجان که به اسلام نگرویده بودند، باروهایی در اطراف املاک وسیع خود می کشیدند که به تدریج داخل این باروها به صورت شهرهای نسبتاً‌ مهم درآمد.
در سال ??? هـجری - قمری بابک خرم دین با استفاده از ضعف خلافت مرکزی مأمون - خلیفه عباسی که درخراسان به سر می برد - قیام کرده قسمت های مهمی از شمال شرقی آذربایجان را دراختیار گرفت. از این پس، از ‌سلطه دستگاه خلافت برآذربایجان تا حد زیادی کاسته شد. بقایای قلعه بابک بر بلندای کوهی در نزدیکی کلیبر واقع در آذربایجان شرقی هنوز باقی است. سلسله های ایرانی بعد از اسلام مانند طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان که از شرق ایران برخاسته حکومت های مستقلی تشکیل دادند، هیچ گاه نتوانستند قلمرو خود را به آذربایجان برسانند. دراین مدت که از سال 205 هجری قمری (تأسیس سلسله طاهریان)‌ شروع و تا سال 429 هـ‌ ق (‌آ‎غاز حکومت سلجوقیان)‌ ادامه می یابد، حکومت های محلی متعددی قدرت را در آذربایجان به دست گرفتند. آخرین حکام مقتدر این ایالت، ‌ساجیان (317 ـ 276 هـ‌. ق) بودند که آن ها نیز عاقبت بر ضد خلفا قیام کردند. پس از سقوط ساجیان، سلسله های محلی دیگری در آذربایجان به قدرت رسیدند که از آن جمله می توان از روادیان نام برد. در دوران حکومت ساجیان ‌(بنی ساج) ‌و حکومت بعد از آن حکم رانان قسمت شمالی رود ارس به حکام آذربایجان خراج می دادند که از معروف ترین آنها شیروان شاهای، ‌خداوندان شکی، حکام گرجستان، روادیان و حکام ارمنستان بودند. در آغاز قرن پنج هجری (یازدهم میلادی) ‌ترکان «غز» به فرماندهی سلجوقیان، نخست با دسته های کوچک و سپس به تعداد بیش تر، راهی آذربایجان شده آن جا را به تصرف در آوردند. در 531 هجری (1136 میلادی)‌ آذربایجان به دست«اتابک ایلدگز»‌ (‌الدگوز) افتاد که تاحمله کم دوام جلال الدین خوارزم شاه (31 ـ ‌1225 م، 28 ـ ‌622 هـ‌. ق) ‌وی و اولادش بر آذربایجان حکومت کردند. با حمله مغولان و ورودهلاکوخان ایلخان (1256 م، ‌654 هـ. ق)‌، ‌آذربایجان مرکز شاهنشاهی بزرگ وی شد که از آموی تا شام امتداد داشت. با ضعف ایل خانان مغول، امرای مستقلی در آذربایجان قدرت یافتند که از آن جمله می توان به جلایریان، ‌چوپانیان و ترکمانان اشاره کرد.
پس از تصرف آذربایجان به دست شاه اسماعیل اول صفوی (‌1502 م، ‌907هـ. ق)‌ این سرزمین سنگر گاه اصلی و مرکز عمده‌ گرد آوری قوای نظامی برای شاهان صفوی شد. در زمان صفویه آذربایجان محل جنگ های خونین میان سپاهیان ایران وعثمانی بود. پس ازسقوط دولت صفویه، نادر شاه افشار با کوتاه کردن دست عثمانیان از آذربایجان و یک پارچه کردن ایران، در دشت مغان رسماً تاجگذاری کرد. کریم خان زند در سال 1175 هجری (1755 میلادی)‌ آذربایجان را از دست خان های محلی که پس از مرگ نادر شاه قیام کرده بودند، باز پس گرفت. اما پس از مرگ او بار دیگر خوانین محلی سر برآوردند، تا این که آغا محمد خان قاجار در سال 1205 هجری(1785 میلادی) ‌موفق شد که آذربایجان را مطیع حکومت مرکزی کند. این منطقه که هم اکنون یکی از مناطق آباد و پررونق جمهوری اسلامی ایران است در سال 1316 به صورت استان مستقل درآمد که در برگیرنده شهرها, دهستان ها و روستاهای بسیاری است.

موقعیت موزه - کاخ موزه - بنا نوع آثار تلفن تماس ایام تعطیل گشایش(قدمت) نشانی
استان شهر شماره کد
آذربایجانغربی ارومیه ارومیه باستان شناسی،مردم شناسی، هنرهای سنتی 3446520 0441 دوشنبه ها 1326 خ دانشگاه (بهشتی)
" خوی خوی " 2224177 0461 " 1348 خ امام - کوچه نوراله هان
" میاندوآب میاندوآب " 22249177 0481 " 1348 پارک شهر
" ماکو کاخ موزه باغچه جوق اشیاء متعلق به کاخ 3243719 0462 " 1365 (قاجاری) روستای باغچه جوق، 6 کیلومتری ماکو- بازرگان
" تکاب مجموعه تخت سلیمان اثر تاریخی 5633311 0482   (ساسانی) 45 کیلومتری شمال تکاب -روستای نصرت آباد
" ماکو-سیه چشمه) قره کلیسا بنای تاریخی 3243719  0462   (قرن دهم میلادی)  سیه چشمه - 15 کیلومتری شرق سیه چشمه
" ارومیه سه گنبد ارومیه اثر تاریخی 3446520 0441 فروش بلیط ندارد   خیابان جانباران
" نقده موزه نقده باستان شناسی، مردم شناسی 6227195 0443   1379 نقده